حدود 20 سال از مرگ توپاک شکور میگذرد. رپری که برای بسیاری از جوانها و نوجوانها رنگین پوست یا حاشیه نشین امریکا نمادی از یاغی گری و ضد سیستم بودن. از روی او مجسمه ها ساخته شده و تصویرش در غالب گرافیتی بر روی دیوارهای زیادی نقش بسته است. ولی محبوبیت او تنها محدود به کشورش نمانده و در کشورهای زیادی از جمله ایران جوانانی را شیفته خود کرده است. بخصوص آنهایی که خود را متعلق به جامعه رپ میدانند. اما در فرهنگی مانند فرهنگ ایرانی که تقدس و کیش شخصیت از دیرباز تا به امروز در میان توده مردم ریشه دارد، تصویر توپاک نیز همانند سایر شخصیتها بزرگ در هاله ای از تقدس دست نخورده باقی مانده و باعث شده زندگی او مانند یک انسان عادی مورد بررسی و مطالعه قرار نگیرد. انتقاد از کیش شخصیت نه تنها به معنای پایین آوردن و کم ارزش کردن قهرمان توده های مردم نیست، بلکه بررسی زندگی آنها به عنوان انسانهایی عادی در جامعه به هرچه قابل دسترس کردن و زمینی تر شدنشان کمک میکند. آن هم برای انسان مدرن قرن 21 ام که به دنبال قهرمان نمیگردد.
مایکل اریک دایسون در کتاب خود بنام Holler If you hear me، شخصت توپاک را حاصل دو امر مهم در گذشته اش میداند. اول سابقه خانوادگی او به عنوان مبارزین سیاسی در گروه پلنگهای سیاه که از اواخر دهه 60 تا اواسط دهه هفتاد در ایالتهایی از امریکا در راستای کمک به جوامع رنگین پوست و احقاق حقوقشان فعالیت میکردند و دوم زندگی خانوادگی پرتلاطم و ناپیدار بواسطه جابجا شدن های فراوان و همچنین اعتیاد مادرش که باعث میشود تجارب کودکی و نجوانی اش آمیخته با فقر، خشونت و حتی سرخوردگی از کارهای مادرش باشد. در مدرسه به فعالیتهای هنری مانند خوانندگی و هنرپیشگی علاقمند بود و همین بعداً باعث کشیده شدنش به سمت کارگاه های ادبیات و نویسندگی لیلا اشتاینبرگ شد. شخصی که نوجوانان مستعد مناطق حاشیه نشین لس آنجلس را ترغیب به مطالعه، انجام فعالیتهای مفید برای جامعه اطراف خود و هدایت نیروی جوانی در راه هنر و خلاقیت میکرد. در واقع توپاکی که در کودکی در معرض شعارهای مبارزاتی و دیدن فعالیتهای اجتماعی پلنگهای سیاه بوده و در نوجوانی با ترغیب لیلا رو به خواندن کتاب از نویسندگانی انسانگر و یا فعالین جنبش سیاهپوستان و ترانه نویسی آورده است، مسلماً وقتی به سنی برسد که وارد جامعه شود، سعی در کمک به دوستان و هم محلی های خود داشته و با ابزار هنر به سمت مبارزه علیه سیستمی میروند که سالها سیاهپوستانی مانند او را مورد تبعیض و خشونت پلیسی قرار داده است. در ادامه لیلا بواسطه همکاریهایی که با برخی از شرکتهای محلی تولید موسیقی داشته، او را به کمپانی دیجیتال آندرگروند معرفی میکند و توپاک کم کم به طور جدی وارد دنیای موسیقی میشود.
در سالهای ابتدایی کار یعنی آلبوم های 2Pacalypse Now و Strictly 4 My N.I.G.G.A.Z. تاثیر پس زمینه خانوادگی و آموزشهای لیلا در آثار توپاک به وضوح مشهود است. نفرت از تبعیض سیستم حاکم و خشونت پلیس و همچنین تلاش برای بهبود جامعه اطراف دو اصل اساسی است که در آهنگهای پرطرفدار دو آلبوم اول دیده میشود. در «Brenda’s Got a Baby» جامعه سیاهپوستان و حاشیه نشینان را تشویق به توجه به بارداری زودهنگام دخترهای نوجوان و ضروت کمک به آنها میکند. در Trapped از خشونت پلیس و احکام زندان برای رنگین پوستان سخن میگوید و در If My Homie Calls از رفاقت و بچه محل. به همین ترتیب در آلبوم دوم که ژانویه 93 بیرون آمد در Holler If Ya Hear Me به شکلی رادیکال مخاطب را تشویق به مقابله با پلیس و در «Papa’z Song» از مبارزه های نا پدری اش در پلنگهای سیاه یاد میکند.
اما این تاکید بر ضد سیستم بودن و توجه بر جامعه رنگین پوستان و حاشیه نشینان در آلبومهای انتهایی توپاک به همین صورت نمیماند. توپاک که در این سالها هم از لحاظ مالی در وضعیت بهتری است و هم مانند گذشته در ارتباط با خانواده اش نیست و مانند بسیاری از پسرها 21-22 ساله جذب دختر و پارتی و ماشینهای لوکس میشود. در آواخر 93 موضوع تجاوز او در یک هتل به دختری مطرح میشود و رسانه ها مدام در موردش صحبت میکنند. آلبوم سومش Me Agaist the World اثری درونی تر است و دیگر تندی و تیزی آثار گذشته را ندارد. در Dear Mama ضمن انتقاد از بعضی کارهای مادرش، از او قدردانی میکند و در Temptation به اتهام تجاوز پاسخ میدهد. توپاک که برای اولین بار در ویدئو I Get Around لذت جویی و نگاه جنسیت زده به دختر نشان میدهد این بار در ویدئو Temptation به شکلی مشخص تر این نگاه را تکرار میکند. اینبار زنان تنها ابژه هایی اغواگر هستند که بسادگی تن به سکس میدهند. در واقع این نوع نگاه به زن بازتولید معیارها و ارزشهای مردانه ای که توپاک با آنها بزرگ شده است. اتهام تجاوز جنسی دست از سر توپاک بر نمیدارد تا اینکه او در فوریه 94 راهی زندان میشود. توپاک با وجود درامد زیاد از فروش آلبومهایش اما به خاطر نوع شخصیت اش که همیشه حامی دوستان و خانواده اش بوده و همچنین ولخرجیهایش، در دوران زندان تقریبا ورشکسته میشود و مبلغی 1.4 میلیون دلار جریمه اش را نمیتواند به دادگاه بپردازد. تا اینکه شرکت Death Raw در ازای تولید 3 آلبوم غرامت او را میپردازد و توپاک بعد از 9 ماه از زندان آزاد میشود. دابل آلبوم All Eyes On Me در سال اوایل 96 در اوج دعواهای میان Death Raw و Bad Boy Record بیرون میاید. کارهای این آلبوم دیگر رنگ و بوی آثار قبلی توپاک را ندارند. سبک Gangsta که در اواخر دهه 80 و اوایل 90 ابزاری برای ابراز خشم به خشونت پلیس بود حالا تحت تاثیر تمایل شرکتهای بزرگ برای جلب نظر جوانان سفیدپوست که سهم بیشتری از بازار موسیقی دارند، تبدیل به وسیله برای به رخ کشیدن مردانگی، قوای جنسی، اسلحه و خشونت شده است و به همین ترتیب G-funk هم رواج پیدا کرده. ویدئوهای شناخته از این آلبوم مانند How Do U Want It یا Two of Americaz Most Wanted یا کار معروف Hit’Em Up که دیس مشهور به Notorious BIG است بخشی از همین آلبومند.
توپاک در سپتامبر 96 بر اثر شلیک گلوله در لاس وگاس کشته میشود. علت مرگ او چه نزاعهای بین گنگها باشد و چه علتی دیگر، آنچه بعد 20 سال برای جامعه رپ چه در ایران و چه کشورهای دیگر باقی مانده، میراث او به عنوان یک هنرمند معترض است که سعی در بهبود شرایط رنگین پوستان فقیر و حاشیه نشینان دارد. هر چند تمرکز رسانه ها بیشتر بر روی آثار متاخر اوست، اما خوشبختانه نتوانسته به ارزش میراث او برای مخاطبان رپ خدشه ای وارد کند. با این وجود توپاک را باید نه به عنوان یک تقدیس در هاله ای نورانی بلکه زندگی او را به عنوان جوانی عادی با در نظر گرفتن تمایلات جنسی، پس زمینه مردسالار و میل به ولخرجی دید که بیشتر از 25 سال زندگی نکرد.