این روزها اگر مخاطب کانالهای واکنش(ریاکت) رپی و بیفهای رپرهای جدید باشید احتمالاً اصطلاح نسل چهار را باید شنیده باشید. اینکه «نسل چهاری ها خیلی خفن هستند» یا فلانی «رپر نسل چهاره». این قضیه تازه نیست و تقریباً از حدود سال ۹۸ و قبل از کانالهای یوتوبی، کاربرد این اصطلاح در کانالهای اینستاگرامی و تلگرامی هم جریان داشت. حتی عده ای صحبت از نسل پنج و شش می کردند. ولی بیایید با فاصله نگاهی به این نسلبندیها بیاندازیم و از خود سوالی بپرسیم. چرا نسل چهار؟ اصلاً چرا نسل؟ آیا شما به طور مثال در صحنه هیپ هاپ امریکا شنیدهاید که فلان رپر به Generation (معادل نسل) سوم یا چهارم رپ تعلق دارد؟ آنچه در امریکا مرسوم بوده را شاید بتوان به موجهای نسبت داد که با تغییر عمده فرمیک، خود را در برابر فرم مسلط قبل خود قرار داده و متمایز کرده اند. مثلاً آنچه در دهه هفتاد و اوایل هشتاد میلادی در جریان بود پیوند نزدیکی با سبک موسیقی دیسکو داشت، بیشتر برای رقص مناسب بود و الگوی قافیه سادهای داشت. افرادی مانند Kurtis Blow و Sugar Hill Gang از هنرمندان آن دوره بودند. بعدها با مطرح شدن LL Cool ، Public Enemy ، Run DMC یا KRS One در نیمه دهه هشتاد، هم شعرها رنگ و بوی جدی و اجتماعی گرفت و هم الگوی قافیه پیچیدهتر شد. از این هنرمندان نوظهور در نشریات آن دوره با عنوان مکتب جدید یا New school در برابر مکتب قدیم یا Old school یادمیشد. بعدتر با مطرح شدن Ice T و در ادامه Tupac و Snoop Dogg گنگستا با مرکزیت ساحل غربی آمریکا، جامعه مخاطب رپ به طور جدی گسترش پیدا و موج تازهای را آغاز کرد. سپس در اواسط دهه نود نیویورک به عنوان زادگاه رپ دوباره به صحنه بازگشت و گروههای مثل Mobb Deep و Wu-Tang یا رپرهای مانند Nas و Jay-Z آثاری خلاق و پرطرفداری را در فرمی متفاوت از آنچه در غرب رایج بود منتشر کردند. از اواخر دهه 2000 رپرهای شرق و غرب به خصوص گنگستا رپ که اوایل این دهه در اوج قرار داشتند و برای هفتهها بالای ردهبندی فروش موسیقی در امریکا تکیه میزنند، رو به افول گذاشتند و صحنه رپ جنوب مانند آتلانتا و ممفیس با فرم Trap صدرنشین چارتهای موسیقی شدند. در ادامه هم موجهای فرمیک مانند Emo Rap یا Drill تا حدی به محبوبیت درست یافتند. آنچه در این دستهبندی موج مهم است نه دوره تاریخی و منطقه خواستگاه بلکه تفاوت فرمی میان آثار هر دوره است.
در مقایسه با این نوع نگرش، اما فعالین رپ در ایران کمتر به تحلیل جریانهای فرمی رپ پرداختهاند و آنچه میانشان رایج شده نسل بندی رپرها فارغ از سبک و فرم آثارشان است. گویی آنچه مهم است نه خود آثار بلکه رپرهای هستند که جدا از آثارشان در یک دوره مشترک به فعالیت مشغول بوده اند. البته این فقر تحلیل فرمی دلیل بر نامعتبر بودن دسته بندیهای دیگر نیست. دستهبندی یک جریان، چه از نظر خاستگاه طبقاتی هنرمندان، درونمایه آثار یا دوره زمانی و شهر و ناحیه فعالیت ابزاریست برای تحلیل و مطالعه. تحلیلی که حاصل شناخت بیشتر مخاطب نسبت چیستی و چرایی تفاوتها و ارتباط آن با دیگر عناصر هنری و ویژگیهای جامعه است. در واقع مشکل اینجا این نیست که چرا کانالهای مختلف رپ در ایران هنرمندان را «نسل بندی» میکنند، مشکل اینجاست که معیار این دستهبندی مشخص نیست و صرفاً درک مشترک یا common sense است که به وابسته افزایش فعالیت، تعداد هنرمندان جدید یا هیاهوی رسانهای حول آن در یه دوره کوتاه حاصل شده است. دستهبندی که متاسفانه کسی آن را مورد پرسش قرار نمیدهد و صرفاً تکرارش میکنند تا به تعدادی رپکن جدید و فعال ارجاع دهند. نمیگویند چرا نسل شماره چهارم و تفاوت آن با «نسل» قبلی (لابد سه) در چیست و مهمتر از آن معیارهای این دستهبندی چه است. فقط میدانند که آن قبلی نیست و فرق دارد.
یکی از دلايل این اتفاق میتونه کم سوادی در قشر مخاطبان رپ فارسی باشه. اتفاقی که سروش هیچکس در یک مصاحبه به صراحت آن را اعلام میکند.
از طرفی دیگر کمبود نویسندگان تحلیل گر در خصوص وقایع رخ داده در دو دهه اخیر رپ فارسی به شدت حس میشود.
در خصوص استفاده از کلمه نسل هم میتوان انتظار داشت که حداقل از لفظ موج چهار استفاده کنند تا کمی از بار معنایی اشتباه Generation بکاهد.
تشکر
لایکلایک