یا وقتی محاسباتت اشتباه از کار درمیاید
هنوز بعد از چند سال با دیدن ویدئو اجرای برادرعلی رپ امریکایی در کنفرانسی در تهران ناخواگاه پوزخند میزنم و فکر میکنم چطور چنین اتفاقی افتاد. در وسط تهران و کنفرانسی که از طرف جناح محافظهکار ایران برگذار شده بود مهمانها با رپ کردن او شروع به هد زدن میکنند و خانمهای با چادر و مقنعه رسمی با چشمانی گرد شده هاج و واج نگاه میکنند. متن زیر بازخوانی این اتفاق نادر با استناد بر خبرهای رسانههای داخلی و اظهارات خود برادر علی پس از بازگشتش است.
در آبان ماه سال 94 کنفرانسی سه روزه با عنوان افق نو با موضوع تبعیض نژادی در امریکا توسط نادر طالب زاده مستندساز و از فعالین فرهنگی هنری جناح راست برگزار شد. در این همایش تعدادی از چهرههای عمداً مسلمان، افریقاییتبار و ضد سیستم امریکا بهمراه سخنرانانی مانند رحیمپور ازغدی حضور داشتند. ولی کنفرانس یک مهمان متفاوت هم داشت. برادرعلی رپری امریکایست که از 15 سالگی با تشویق KRS-One مسلمان شده و حتی در شهر مینیاپولیس به عنوان امام مسجد هم فعالیت داشته است. عمده آثار او در مورد انتقاد به سیستم سیاسی و اجتماعی امریکا، اعتراض به تبعیض نژادی و ضد سیاستها جنگطلبانه است. او برخلاف قرائتهای سنتی به نوعی به «اسلام لیبرال» باور دارد و به طور مثال تلاشهای زیادی در جهت حقوق دگرباشان جنسی انجام داده است.
برادرعلی درباره سفرش به ایران در پادکستی بنام The Combat Jack Show میگوید:
برای کنفرانسی سه روز و صحبت در مورد تبغیض نژادی علیه سیاهپوستان، به ایران دعوت شدم. من میدانستم که موسیقی هیپهاپ در ایران غیرقانونی است. اما فکر کردم که میتوانم کاری مشابه Harry Belafonte در کوبا را انجام دهم. Harry Belafonte هنرمند امریکایی- جاماییکایی سال 1999 به کوبا سفر کرد و با هماهنگی با گروههای رپ آنجا و ارتباط گرفتن با کاسترو کاری کرد که رپ برای اولین بار توسط حکومت کوبا به عنوان بخشی از فرهنگ این کشور به رسمیت شناخته شود. پس برادرعلی با چنین تصور سادهانگارانهای به ایران میرود. در روز اول کنفرانس به گفته خودش با اجازه روحانیون شیعه کنفرانس یکی از آثارش بنام Uncle Sam Goddamn را به طور زنده اجرا میکنند. بسیاری از حاضرین به وجد آمده و با گوشی موبایل شروع به فیلمبرداری یا اصطلاحاً هد زدن میکنند. بعد از این اجرا وی را سریع به استودیوی برای مصاحبه میبرند. اینجاست که برای اولین بار حس بدی پیدا میکنند. او متوجه میشود که تمام کاناهای تلویزیون ایران دولتی هستند و همگی اجرای او را پخش کرده اند. او میگوید کار من از سمت دو گروه به شدت مورد انتقاد و حمله قرار گرفت. اول طرفداران یا شاید هنرمندان رپ در ایران که در زیر پست اینستاگرامش از هتل محل اقامتش که میگفتند چطوریست ما اینجا خودمان حق اجرا نداریم و آنوقت این که امریکایست در چنین جایی اجرا میکند و گروه دیگر سایتهای نزدیک به جریان راست افراطی امریکا بودند که او را متهم به داشتن ارتباط با گروهای افراطی مسلمان مانند داعش میکردند. برادر علی میگوید که این جا بود احساس خطر کردم چون امنیت هتل هم چندان قوی نبود و افرادی خیلی راحت وارد اتاقم میشدند. پس هراسان وسایلش را جمع میکند و بدون اطلاع به فرودگاه میرود. آنجا تازه متوجه میشود که نه کارت اعتباریش موقع خرید بلیت کار میکند و نه موبایلش آنتن میدهد. او که دیگر در کشور غریب به کسی نمیتواند اطمینان کند سه روز بدون پول و غذا در فرودگاه میماند ولی به هتل برنمیگردد. دست آخر موفق میشود با تلفن شخصی دیگر به برادر شخصی بنام علی سلیمان یکی از مهمانان کنفرانس که دوستی دوری هم او داشته تماس بگیرد و درخواست کمک کند. به برادر علی گفته میشود که همه نگرانش شدند و پلیس ایران بزودی بخاطر اینکه گزارش مفقودی به آنها داده میشود به دنبال او خواهند گشت. برادرعلی هم که وضعیت را میبیند دوباره پیش برگذارکنندگان مراسم برمیگیردد و آنها یک بلیط برایش رزرو میکنن و دست آخر به امریکا برمیگردد.
متاسفانه بسیاری از رپرهای اصطلاحاً ضد سیستم در امریکا برداشت ساده انگارانهای نسبت به جریانهایی سیاسی در ایران دارند. آنها فکر میکنند ضد سیستم امریکا بودن فصل مشترکیست که آنها را میتواند در کنار هم قرار دهد. درحالیکه آنها سالها در کشوری زندگی کردند که انتخاب عقیده در آن در حد زیادی آزاد است، پایههای دموکراسی قوی دارد و اقتصادش آزاد و مرتبط با سایر کشورهای دنیاست، نمیتوانند تصور کنند کشوری مانند ایران فاقد چنین ویژگیهایست. آنها احتمالا چنین فکر میکنند که در همه کشورها حداقل کارت اعتباری کار میکند، سیم کارت امریکاییشان آنتن میدهد و آزادی بیانی وجود دارد مثلاً چنین کنفرانسهایی در آنها برگزار میشود و مهمانهایی از سراسر دنیا به آنجا میآیند. چنین دیدگاه ساده انگارانهای را میتوان در گروهای ضدجنگ در امریکا نیز مشاهده کرد. آنها به درستی خواهان کاهش بودجه نظامی امریکا و دخالت این کشور در سایر کشورهایی جهان هستند که پیامد آن کاهش بودجههای داخلی مانند بهداشت و آموزش است. اما آیا صرف این دیدگاه میتواند آنها را در کنار کشوری قرار دهد که مردم آن از بسیاری از حقوق اولیهای مانند آزادی عقیده و سبک زندگی که آنها در کشور خود دارند محرومند؟
مطلب خوبی بود بهروز جان
بعد مدت ها افتخار دادی.
منتهی دوست مون زیادی جو گیر شده و چنین رفتار عجیبی رو انجام داده
قیاس وضعیت کوبا با ایران از لحاظ غرابت فرهنگی که کوبا با امریکا دارد بیشتر شبیه به یک شوخی میشه دونست.
لزوما به معنای خوب بودن یا بد بودن طرفین نیست. بماند که در همان سال چند فرد چینی و ایرانی با بهانه های ساختگی در امریکا به بازداشت میروند.
تعاریف رویاگونه از امریکا کمی اوضاع متن را از تعادل خارج کرده بود.
بحث در خصوص نقد داخل ایران هم زیاد گفته شد و میشود درباره اش بیشتر حرف زد اما ترجیح دادم کمی این ذهنیت هالیوودی از امریکا رو مورد عتاب قرار بدم.
موفق باشی
لایکلایک
این تعریف رویاگونه نیست. امریکا در مقایسه با مثلا غرب اروپا شاخصهای توسعه ضعیفتری داره و کلی انتقاد به سیاست و اقتصادش وارده ولی این آزادیهای اولیه رو داره و این چیز عجیبی نیست. اینکه فلان افراد چینی و ایرانی بخاطر صرفا گرو کشی سیاسی بازداشت میشوند که کار غلطیه.
لایکلایک