این سوال احتمالا برای بسیاری از کسانی که هیچکس و تشکل ملتفت را میشناسند جواب واضحی دارد. برای آنهایی که اصولاً مخاطب رپ فارسی نیستند، شنیدن دوباره آن جوان لوطیمنش خیابانی که با صدای خش دارش میگفت «مهدیار اون سنتور رو بیار» نوستالژی دهه هشتاد و نوجوانیشان است و برای طرفدار پیگیری این جریان که سالها در شبکههای مجازی زیر پستهای مختلف کامنتهای «پس مجاز کی میاد» را میدیدند یا خود میگذاشتند، زمان سرآمد انتظارشان. اما نوشته حاضر به بهانه جواب این سوال میخواهد هرچند اجمالی نگاهی به سیر تغییر و تکامل تصویر هیچکس در طول دو دهه گذشته و ارتباط آن با جامعه مخاطب و جایگاهش به عنوان مرجعی اجتماعی برای گروههای از جامعه امروز ایران بیاندازد.
لوطی معترض و وطن پرست
شخصیت لوطی با مرام به عنوان فردی ساکن جنوب شهر تهران از طریق سینمای گیشهای و پس از نقش سیاسی آنها در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وارد عرصه فرهنگ عامهپسند مردم ایران شد. شخصیتی که شاید «علی بیغم» با بازی ناصر ملک مطیعی را بتوان یکی از شاخص ترین چهره های آن نامید. شخصیتی مورد احترام در میان اهالی محل که با مردانگی رقاصه کاباره را از چنگال شخصیتهای شر داستان نجات میداد و به نقش سنتی زن یعنی همسر و مادر باز میگرداند. این تصویر با ظهور قهرمانی بنام قیصر در اواخر دهه چهل بُعد یاغی و قانون شکن گرفت. شخصیتی که تلاش میکند در سیستمی ناعادلانه خود مجری قانون باشد. با وجود اینکه سیاستهای فرهنگی کشور بعد از انقلاب اسلامی پایانی بود بر شخصیت لوطی قیصر اما این فیگور تا سالها بعد از طریق فرهنگ و مجاری غیر رسمی (ابتدا به وسیله نوارهای VHS و سپس CD و شبکههای ماهواره ای لس آنجلسی) در خانه بسیاری از ایرانیان به حیات خود ادامه داد. جریانی که تاثیرش را روی متولدین دهه شصت نیز گذاشت. موج جمعیتی (نرخ باروی حدود ۶.۵) که حاملان آن به طور طبیعی در هر کدام از مقاطع زندگیشان بالقوه میتوانستند تاثیری قابل ملاحظه بر عرصه فرهنگ و سیاست کشور داشته باشند. ورود اینترنت و برخورد این نسل با موسیقی عامهپسند غرب در کنار انبساط نسبی فضای سیاسی فرهنگی کشور در دوره اصلاحات، فرصتی منحصر بفرد به جوانانی داد که میخواستند ضدِ فرهنگِ خود در تقابل با آموزه های سنتی رسانه های رسمی و سیستم آموزشی بسط و گسترش دهد. شخصیت هیچکس در دهه هشتاد زاده چنین فضایی بود. لوطی جوانی که ناخودآگاه میخواست قیصر زمان خودش باشد. از طرفی خسته از ساختار دیکته شده فرهنگی و ناعدالتی اقتصادی، از طبقات محروم یا خلافکارهایی میخواند جامعه آنها را به این روز انداخته است و از طرفی به خاطر فضای ضد ایرانی پس از حملات یازده سپتامبر خود و رفقایش را سربازانی میدید که حاضرند جان خود را فدای وطن کنند.
گذار به روشنفکر واسط
اتفاقات انتخاب سال ۸۸ و بعد از آن مهاجرت چهرههای شناخته شده رپفارسی از جمله سروش لشکری و مهدیار آقاجانی به اروپا سرآغازی برای دوره بلوغ این جریان فرهنگی و موسیقایی بود. زندگی خارج از ایران، ادامه تحصیل و تغییر در روابط عاطفی (بواسطه ازدواج یا زندگی مشترک) فرصتی به آنها داد تا اینبار گذشته و وضعیت فعلی کشور خود را با فاصله و دیدی کلیتر ببینند و راهنما و الگویی باشند برای هنرمندان تازه کار تا در دهه نود ثابت کنند که رپفارسی نه یک اتفاق نوستالژیک بلکه جریانیست که قرار است بر عرصه فرهنگی و اجتماعی تا سالها اثر گذار باشد. آلبوم مجاز در سال آخر این دهه، تبلور همین پختگی و جهانبینی چکش کاری شده است. برای نویسنده این متن، بلوغ این اثر صرفاً نه در آهنگهایی مانند «قاضی منو دوست داشت»، «شبی گرگا» یا «سخته مسلمون بودن» بلکه در آثار شخصیتر یا صمیمیتری مانند «یه مکث»، «از آشناییتون خوشبختم» و «جدول و رویا» است. آلبومی که او را نه تنها در در هیبت روشنفکری واسط قرار میدهد بلکه به خاطر ذات هنر و ارتباط عاطفی با مخاطب، وی را تبدیل به فیگوری تقریباً منحصر بفرد در جامعه ایرانی میکند.

روشنفکر واسط اصطلاحیست که در جامعه ایرانی برای اولین بار توسط فرهاد خسروخاور در سال 2004 در مقالهای انگلیسی و سپس در سال 2012 در مقاله تحت عنوان «ایـران: از روشنفکران بلند پرواز تا روشنفکران واسط» مطرح شد. به باور خسروخاور در ایران به ویژه پس از جنگ و فروپاشی شوروی، همانند بسیاری از کشورهای دیگر روشنفکران بلند پروازی که دید احاطهگر و تمامیتخواه (مانند جلال آل احمد، شریعتی یا روشنفکران مارکسیست) داشتند کمتر در جامعه مورد ارجاع قرار میگیرند و با توجه با تجربههای قبلی، توسعه ارتباطات و افزایش سواد گروههای مختلف مردم روشنفکرانی پا به عرصه گذاشتهاند که خود را «پیشرو نمیدانند و در مقام واسط بین اقشار اجتماعی نقش خود را انتقال برداشتها و مکنونات قلبی گروههای اجتماعی میدانند و از ارائۀ تصویری از پیش پرداخته شده و آرمانگرا و انقلابی به جامعه پرهیز میکنند. اینان خود را برتر از گروههای اجتماعی دیگر نمیدانند. نقش اساسی آنها ایجاد ارتباط بین گروههای گوناگون جامعه، تبیین جامعۀ مدنی، گسترش ساحت افواه عمومی در اجتماع و بالا بردن سطح آگاهی اجتماعی، بدون اتکا به گفتمانی خاص است.» به باور او روشنفکران واسط در ایران ابتدا در دهه 70 و از میان نواندیشان دینی و بعدها بخاطر فضای اجتماعی و مطبوعاتی بازتر دوره اصطلاحات از میان فعالین حقوق بشر، وبلاگنویسان و روزنامهنگاران سربرآوردند. رشد شبکههای اجتماعی و برداشته شدن دیوار ارتباطی به واسطه مهاجرت و اتفاقات بعد از جنبش سبز نیز این گونه روشنفکری را بیشتر در میان گروههای مختلف مردم محبوب کرد.

هر چند سیر پختگی هیچکس سالها قبل و از اوایل دهه 90 آغاز شده بود و در آثاری که به صورت تک آهنگ منتشر میشد قابل مشاهده بود، اما انتشار آلبوم مجاز به سبب آنکه اثری عمده محسوب میشود و به این واسطه موجی در فضای فرهنگی ایجاد میکند حائز اهمیت است. هیچکس علیرغم وجود اشارات عینی و استفاده از واژههای مانند سرمایهداری در کارهایش اما او را نمیتوان پیرو ایدئولوژی و مکتب خاصی دانست. در مجاز او نسبت به خودش هم مردد است و با احتیاط صحبت میکنند. آیا مسلمان است؟ مانند بسیاری از جوانان نسل خود و بعد خود اگر هم باشد برداشتی غیر قطعی و لیبرال از اسلام دارد. آیا به نواندیشان دینی نزدیک است؟ آیا بواسطه انتقاد از سیستم جهانی مارکسیست است؟ ما به عنوان مخاطب جواب هیچکدام از اینا را نمیدانیم ولی میدانیم او هم مانند ما از بیعدالتی، کلیشههای غلط، تبعیض اقتصادی و جنسیتی، ظلم و جنگ خسته است و در نتیجه میتوانیم با او فریاد بزنیم. هیچکس مانند بسیاری از ما در این دنیای وانفسا جواب بسیاری از سوالات را نه میداند و نه ادعایی به دانستن دارد. تصویر او شخصیتی فروتن است که به قول خودش اشتباهاتی کرده است و از طرفدارانش عذرخواهی میکند. در شبکههای اجتماعی گاه گاه با دیگران تعامل دارد و سعی میکند شمایل قدیس و بت را برای دنبال کنندگانش نداشته باشد. علاوه براین هرگاه شاهد کجروی و فسادی در جامعه رپ است سعی کرده با کنشگری و نفوذ کلامش آن را نقد کرده و تا حد ممکن جلوی آن را بگیرد. همین ویژگیها و مرجعیتش برای دنبال کنندگان پرشمارش او را میتواند در تعریف روشنفکر واسط قرار دهد. تعریفی که سخت است برای بسیاری دیگر از هنرمندان متصور بود. نه به این خاطر که آنها الزاماً افکار متفاوتی دارند یا دنبال کنندگان کمتر. به این خاطر که مدیوم اصلی هیچکس یعنی رپ فارسی به عنوان سبکی کلام محور که قرار است بر خلاف جریان غالب و نظم موجود جامعه صدایی باشد برای به حاشیه رانده شدگان اجتماعی یا اقتصادی، این بستر را به ذات در اختیار او گذاشته است. علاوه براین هوشمندی هیچکس در عدم همکاری با رسانه های فارسی زبان (به استثنایی مصاحبه با شبکه منوتو آن هم در ابتدای تاسیس آن) و سیاسیون نقطه تمایز دیگر وی نسبت به تعدادی از روشنفکران واسط (رجوع به نمونههای خسروخاوند در مقاله ذکر شده) است که یا زمانی از رانت نزدیکی با سیاسیون برخوردار بودند و یا به اقتضای شغلشان در رسانه های مختلف مشغول بکار. نکته ای که در سالهای اخیر در پی افول گفتمان اصلاح طلبی از یک سو و افزایش حس ناسیونالیستی گروههایی از جامعه به واسطه فشارهای سیاسی و امنیتی دوران ریاست جمهوری ترامپ از سویی دیگر اهمیت بیشتری پیدا میکند. جایی که دوگانه اصلاح طلب/اصولگرا رنگ باخته و جایش را به دو قطبی وطنپرست/ وطنفروش (یا با مردم/ بر مردم) داده است، تعلق و نزدیکی با سیاسیون یا رسانهها (حتی در گذشته) مانند برچسبی است که میتوند بر پیشانی بسیاری از فعالین یا روشنفکران واسط بچسبد و اعتبار صحبت هایشان را زیر سوال ببرد.
جامعه رپفارسی و روشنفکر واسط
سوالی که ممکن است در اینجا پیش بیاید این است که آیا تعریف روشنفکر واسط را میتوان برای دیگر هنرمندان رپفارسی هم بکار برد یا خیر. اول آنکه باید در نظر داشت این تعریف (که نویسنده این متن خود به آن نقد دارد که توضیحش در اینجا نمیگنجد) با وجود اینکه دارای ارزش در کارنامه کاری یک هنرمند اجتماعی است اما عدم آن را نمیتواند حاصل ناکامی دانست. هنرمند رپفارسی مانند سایر هنرمندان میخواهد حس دورنی خود را به فرمی خلاق بیان کند و این بیان در بسیاری از موارد در خلاف جهت جریان مسلط جامعه پیرامون وی است. عده ای بیشتر درگیر تجربهگرایی در کلام و موسیقی هستند و عدهای تمایل به ساخت آثاری سرگرم کننده دارند. اشعار هیچکس در مقابل رویکرد انتزاعی مسلط بر رپ فارسی زیرزمینی در دهه 90، بیشتر عینی و در مواجهه با مسائل پیرامونی صریح، پخته و بُرنده است. او بواسطه نوع نگاهش به جامعه و هنر به سمت جریان پاپ رپفارسی که توسط رسانه های تجاری مانند رادیو جوان و پی ام سی ترویج میشوند نرفته است. شخصیتی لوطی و خاکی هم او را از جایگاه تقدس فاصله داده و هم به وی خصلتی عامهپسند و اصطلاحاً «با حال» بخشیده است. هر چند تعلق به نسل اول به هیچکس در پیدا کردن پایگاه مردمی کمک بسیاری کرده است اما به باور نویسنده در رپفارسی کم نیستند هنرمندانی که میتوانند در آینده علاوه بر هنرمند بودن در تعریف روشنفکر واسط نیز قرار گیرند.
آلبوم مجاز نقطه عطفی هم در کارنامه هیچکس و مهدیار و هم رپفارسی است. آلبومی که متعلق به همه فعالان جریانی است که امروز بعد از دو دهه تجربه مصائب و چالشها و موفقیتها، در این دوران سخت کشور دوره بلوغ خود را سپری میکند. شاید این قسمت از آهنگ رسوا بهترین تعریف از هیچکس از زبان خود او باشد:
من نه یه لاتم، نه یه رهبر
هیچکدوم این دو تا نیستم
دیندارا منو از خودشون نمیدونن چون اونقدرا هم باخدا نیستم
کافرا منو از خودشون نمیدونن چون اونقدرا هم بیخدا نیستم
من با شمام و جدا نیستم
ولی از هیچکدوم شما نیستم
نوشتهی بسیار خوبی بود و ممنون بابت معرفی مقالهی آقای خسروخاور و مفهوم روشنفکر واسط.
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
مقاله خوب و سر راستی بود . فقط یکم میتونست عمیق تر و مفصل تر باشه و نکته بعدی اینکه اشتباهات تایپی جا انداخته شدن حروف و حروف ربط توی ذوق میزد ولی لذت بردیم ممنون
لایکلایک
متن شما از نظر من بهترین هستند و با حرف هاتون موافقم .این پادکست دونده های خیلی عالیه که مخاطب محوره.لایو اخیرتون با معراج هم آموزنده بود.کاش بشه یه شرایطی جور کنید که شما که تو سوئد هم هستید با بهرام نورایی یه پادکست تهیه کنید یا لایو برید
لایکلایک
غرض ورزانه و یکطرفه
لایکلایک
با سلام
من در اخر متوجه نشدم که چرا مجاز مهم است؟
فقط در پرداخت به مسائل عینی و مردد بودن او در بین مفاهیم هست که مجاز را مهم کرده یا دور شدن از قدیس بودنش است؟؟
واقعا متوجه نشدم.
ممنون
لایکلایک