اوایل سال ۹۳ بعد از چند سالی دوری از رپ فارسی به عنوان مخاطبی پیگیر، دوباره شروع کردم به گوش دادن کارها. این که چه شد که دوباره پیگیر شدم را به خاطر نمیاورم. شاید بخاطر محبوب شدن ساندکلاد به عنوان پلتفرمی جدید میان هنرمندان آلترنتیو از جمله اهالی رپ بود که باعث میشد آثار از سرگردانی میان وب سایتهای کم کیفیت و نا پایدار رپ فارسی نجات پیدا کنند یا شاید بخاطر محبوب شدن فیسبوک بود در آن سالها. یا آنکه مهمتر از اینها به واسطه پا به صحنه گذاشتن استعدادهای مصمم و خلاق بود که جان تازه ای در کالبد این جریان دمیده بودند . با اشتیاق به عقب بازگشتم تا کم کاری ۴ سال ام را تا جایی که میتوانستم جبران کنم. از سال ۸۹ بعد از آن همه اتفاقات در کشور، مهاجرت تحصیلی و دوباره بعد از چند سال دوری از دانشگاه بخاطر کار و سربازی سر کلاس نشستن، زندگی در کشوری جدید با محدودیت مالی، تلاش برای پیدا کردن کار، از شهری به شهر دیگر رفتن و باقی مصائب و سختیها و مهمتر از همه آشنای با افرادی جدید و فعالیت در فضای فکری کاملاً متفاوت، فرصت و رمقی برای پیگیری رپ فارسی نگذاشته بود. با شور و شوق کارها را از سانکلاد و سایتهای دیگر گوش میدادم. اما این کافی نبود. بیش از ۵۰۰ آهنگ را در فهرستی جمع آوری و بر اساس موضوع شعر تقسیم بندی و تحلیل کردم. در نهایت نتیجه ای که بعد از ۴ سال دوری به آن رسیدم این بود که جریان رپ فارسی بعد از کم کاری های ناشی از تحولات سیاسی کشور، مهاجرت تعدادی از هنرمندان و قبل تر از آن وارد شدن جریانی پاپ معروف به رپ ۶ و ۸، دوباره دارد خود را بازسازی میکند. حرکتی که این بار بیش از قبل مصمم، پخته و آگاه است و مسلماً بر روی مخاطب خود نیز تاثیر می گذارد. اما آیا باقی جوانان (چه فعالان در عرصه هنرهای زیرزمینی و چه عرصه های دیگر فرهنگی اجتماعی) که سعی دارند نگاهی انتقادی به اتفاقات و جریانهای جامعه خود داشته باشند هم از این حرکت آگاه هستند؟ یا بر عکس، آیا هنرمندان و مخاطبان جریان آلترناتیو رپ فارسی اطلاعی نسبت به نگاه گروههای دیگر فعال در جامعه خود دارند؟ اطلاع و ارتباطی که می تواند به شکلگیری گفتمانهای تازه و حرکت هایی تاثیرگذار تر کمک کند.*
این بود که تصمیم گرفتم از خودم شروع کنم. با توجه به شناختی که از رسانه داشتم فکر کردم نوشتن در مورد جریان رپ فارسی در رسانه ای غیر از وبسایت های این جریان می تواند قدم مثبتی باشد. رسانه ای که بدانم گردانندگان آن جوانانی دغدغه مند با تفکری انتقادی و تا حد ممکن ساکن ایران هستند. این زمان مصادف با دوره ای بود که وب سایت میدان چند ماهی شروع بکار کرده بود. نوشته هایم را برایشان فرستادم و بعد از گفتگوهایی که با تحریریه شان در مورد نوع نگاهم داشتم، تصمیم به انتشار آنها شد. همکاری که بعد از پنج سال تا به امروز هم ادامه دارد.
اخیراً همایشی در خانه وارطان در تهران توسط گروه خورشید هیپ هاپ برگزار شد که تجسمی مهم در راستای این گفتمان میان فعالین رپ و هیپ هاپ با دیگر گروهای فعال اجتماعی است. جایی که سخنرانان بر لزوم حق همه شهروندان بر شهر صحبت کردند. شهروندانی گروه های زیادی از آن مانند هنرمندان غیر رسمی، معلولان، آسیب پذیران از روایت رسمی برآمده از سیستم و فرهنگ سنتی حذف یا به حاشیه رانده شده اند. موقعیتی که میطلبد هنرمندان رپ و گرافیتی با مداخله در آن هم خود را بیان کنند و هم صدایی باشند برای به حاشیه رانده شدگانی که آن را نمایندگی میکنند.
امید به آن است که همانطور که سورنا نیز به آن اشاره کرد این گفتمان میان جهانها قوت بگیرد و بیش از پیش شاهد آن باشیم.
*در دو یادداشت زیرزمینی که مهمتر از هیپ هاپ است و رپ فارسی امروز آگاهتر، خلاقتر، تجاریتر با تفصیل بیشتری در مورد نگاهم در مورد لزوم همکاری میان فعالین رپ فارسی و دیگر هنرمندان زیر زمینی و همچنین جریان رپ فارسی دهه ۹۰ توضیح داده ام.